"
next
مطالعه کتاب فصلنامه اشارات - شماره 97
فهرست کتاب
مشخصات کتاب


مورد علاقه:
0

دانلود کتاب


مشاهده صفحه کامل دانلود

فصلنامه اشارات - شماره 97

مشخصات کتاب

اشارات 97

عنوان و نام پدیدآور:اشارات[پیایند: مجله]

مشخصات نشر:قم؛ تهران؛ مشهد: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1384 -

فاصله انتشار:ماهانه

شاپا:1735-7403

شاپای اشتباه:1735-7402

یادداشت:این نشریه در بعضی از شماره ها با توجه به ایام خاص با عنوان "اشارات ایام" منتشر می شود.

یادداشت:صاحب امتیاز: اداره کل پژوهش های اسلامی رسانه

مدیرمسئول: داوود رجبی نیا

سردبیر: علی حسینی ایمنی

مدیرمسئول دوره جدید: علیرضا رنجبر

عنوان دیگر:اشارات ایام

موضوع:ادبیات فارسی -- نشریات ادواری

ادبیات فارسی-- قرن14--نشریات ادواری

اسلام و ادبیات-- نشریات ادواری

شناسه افزوده:رجبی نیا، داود، 1347 -، مدیر مسئول

حسینی ایمنی، سیدعلی، 1351 -، سردبیر

شناسه افزوده:صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. مرکز پژوهشهای اسلامی

رده بندی کنگره:PIR4001

رده بندی د...:906205/0فا8

شماره کتابشناسی ملی:1304711

دسترسی و محل الکترونیکی:Esharat@IRIB.ir

زبان متن نوشتاری یا گفتاری و مانند آن:فارسی

ص: 1

زمزمه های آسمانی

مرا خاکستر بخواه، نه آتش/محبوبه زارع

دیشب، صدای جیرجیرک، اذان روشنی بود که از گلدسته شاخه سوم درخت، مرا مجذوب تو می کرد. برگ ها به نماز نسیم، قامت بسته بودند و تو در ریشه ها، فوران می کردی - تو درخت را، - نه - درخت، تو را - نه - نه - همه چیز درهم تلفیق شده بود - گمانم تو همان درخت بودی و درخت همین تو! عشق را چه تناسبی با آتش است و وصال را چه تشابهی با سوختن؟! مرا هرگز آتش مپسند! نمی خواهم هر لحظه، دیدگان را به خود بخوانم و شعله هایم جز تا ارتفاع کمی، به سمت تو صعود نداشته باشد! هیچ آتشی را ندیده ام که از دایره محدود خود فراتر رود. مرا خاکستر بخواه که آتش را در خود هضم کرده باشم و بی ادعا عاشقت باشم!

در آستان عبودیت تو

مهربانا! این عبور لحظه ها و این گذر ایام، مرا به کدام سو می برد؟ کیست جز تو که نشانی بلوغ را بلد باشد و آدرس وصال را بداند؟! از تو، تو را خواستن، منتهای آزمندی و توقع است، یا ابتدای سرگشتگی و حیرانی؟

پرندگان، با هر بال زدن خود، حضور تو را قسم می خورند. یک بار مشتی از پرهایشان را جمع کردم و خوب با انگشتان مجذوبم، اندیشیدمشان! من پرها را - نه - پرها مرا لمس می کردند! و من به رحمانیت تو شهادت می دادم. اینک، با مرور لذت آن ثانیه ها، شهادت می دهم که تو را در بی تعلق ترین حضور، لمس کرده ام و در ساده ترین ظواهر، به شهود رسیده ام. پس ای معلوم ترین نشانی! ما را به آستان عبودیتت بار ده که شعله های اشتیاقمان تداوم داشته باشد.

1 تا 136